باز شدن صفحه نظرات چهار شنبه 12 تير 1392
بعضی حرفارو نمیشه گفت:باید خورد!!! ولی بعضی حرفارو نه میشه گفت،نه میشه خورد !!! میمونه سردل! میشه دلتنگی!میشه بغض...! میشه سکوت،میشه همون وقتایی که خودتم نمیدونی چه مرگته..
باز شدن صفحه نظرات چهار شنبه 12 تير 1392
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید:
چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟
چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟
اما افسوس که هیچ کس نبود ...
همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ...
آری با تو هستم ...!
با تویی که از کنارم گذشتی...
و حتی یک بار هم نپرسیدی،
چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!
باز شدن صفحه نظرات چهار شنبه 12 تير 1392
چرا غمگینی ؟ : عاشق شدم
آیا عشق شیرین است ؟ : بله شیرین تر از زندگی
چرا تنهایی ؟ : ویژگی عاشق هاست
لذت تنهایی چیست ؟ : فکر به او و خاطرات او
چرا می روی ؟ : برای اینکه او رفت
دلت کجاست ؟ : پیش او
قلبت کجاست ؟ : او برده
پس حتما بی رحم بوده نه ؟ : نه اصلا
چرا ؟ : چون باز هم او را میپرستم .
باز شدن صفحه نظرات چهار شنبه 12 تير 1392
وقتی ازش ناراحتی
بزن بشکن ! داغون کن حرصتو رو ظرفا و آینه خالی کن !
اما دلشو نشکن .
باز شدن صفحه نظرات چهار شنبه 12 تير 1392
چه رسم جالبیست محبتت را میگذارند پای احتیاجت صداقتت را میگذارند به پای سادگیت سکوتت را میگذارند پای نفهمیت نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت و وفاداریت را پای بی کسیت و آنقدر تکرار میکنند تا خودت باورت میشود که تنهایی و بی کس و محتاج
باز شدن صفحه نظرات چهار شنبه 12 تير 1392
گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!
ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود!درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم...
تمام می شود...
بالاخره تمام می شود...!!!
باز شدن صفحه نظرات چهار شنبه 12 تير 1392
خیلی وقتا بهم گفتن چرا میخندی
بگو ما هم بخندیم ... اما هرگز نگفتن چرا غصه میخوری بگو ما هم بخوریم ..
باز شدن صفحه نظرات چهار شنبه 12 تير 1392
تو دنیای کودکان
هرکی زودتر بگه دوست دارم برندست اما تو دنیای بزرگترا هرکی زودتر بگه دوست دارم بازندست کودک باش و نباز
باز شدن صفحه نظرات چهار شنبه 11 تير 1392
ژانر : طنز اجتماعی
سال تولید :۱۳۹۲
فرمت : MKV
حجم : ۳۲۲ مگابایت
محصول : ایران
کارگردان : حسن حج گذار
بازیگران : میر طاهر مظلومی، مارال فرجاد، مهران رجبی و محسن قاضی مرادی …
خلاصه داستان : عزیز بعد از مدتها موفق به خرید یک ون می شود و در خط راه آهن تجریش ماسفرکشی می کند، او با یک مسافر مواجه می شود که اتفاقات بسیار طنزی را رقم میزند و …